تجربه سفر زوج اروپایی به ایران | به دنبال امنیت در کشوری ناشناخته

وبسایت استرالیایی دِ سیتی لِین (The City Lane) یک مجله اینترنتی هیجان انگیز است! این مجله اخبار و نوشته های سودمندی را در زمینه سفر، خوراکی و فرهنگ مردم نقاط مختلف دنیا منتشر می کند. پاول کریستوف (Paul Kristoff) در سال 2009 این وبسایت را راه اندازی کرد تا عکس های سفرش به دور اروپا را با دوستان و اقوام خود به اشتراک بگذارد. علاقه شدید پاول به عکاسی، خوراکی ها، سفر و فرهنگ های مختلف باعث شده که وبسایت او طی چند سال خیلی تغییر کند، حرفه ای تر و معروف تر شود و تعداد همکارانش نیز بیشتر شوند. همسر او، لورن کریستوف (Lauren Kristoff)، نیز سفرهای بسیاری داشته و با فرهنگ های زیادی در نقاط مختلف دنیا آشناست. این زوج ماجراجو تصمیم گرفتند به ایران سفر کنند تا ببینند کدام یک از اخبار ضد و نقیضی که درباره ایران به گوش‌شان می رسد صحت دارد.

پاول و لورن خیلی خوشحالند که بالاخره ترس های خود را پشت سر گذاشتند و به ایران آمدند تا چند شهر این سرزمین را تماشا کنند. آنچه آن ها در ایران تجربه کردند با تصوراتی که پیش از سفر خود داشتند خیلی متفاوت بود. در مطلب پیش رو صحبت های لورن را درباره دغدغه های گردشگران خارجی در زمینه امنیت سفر به ایران، به خصوص برای گردشگران زن، می خوانیم. با کارناوال همراه باشید تا ببینیم ایران ما در چشم دیگران چگونه جلوه می کند!

آشنایی با لورن | مسافر اروپایی ایران

بارها از من پرسیده اند که سفر به ایران برای یک زن چگونه است؟ هر بار که تلاش کردم این مقاله را بنویسم، با خودم کلنجار رفتم تا پاسخ مناسبی برای این پرسش پیدا کنم. وقتی درباره ایران و سفرم به این کشور با دیگران صحبت می کنم به سختی چیزهایی که می گویم را باور می کنند و در جوابم حرف هایی مانند این می زنند: "تو خیلی شجاعی، اما من نمی توانم چنین کاری بکنم." حقیقت این است که پیش فرض هایی که بسیاری از ما در غرب درباره ایران داریم، خیلی از واقعیت فاصله دارند.

راستش زمانی که پاول (Paul) ایده سفر به ایران را مطرح کرد من خیلی برای اجرای این ایده مشتاق نبودم. چه کسی با عقل سلیم دوست دارد به یک کشور ناامن و بی ثبات از نظر سیاسی برود؟ ما ممکن بود کشته شویم! همینطور که این فکرها در سرم می چرخید فکر کردم بهترین کار این است که به این ایده بی توجهی کنم و امیدوار باشم که پاول دیگر در این باره صحبت نکند؛ اما این کار واقعا نتیجه نداد. در نهایت ما تصمیم گرفتیم که به ایران سفر کنیم و الان که به آن زمان فکر می کنم، نگرانی هایم احمقانه به نظرم می رسند. این ها همان نگرانی هایی هستند که از زمان بازگشتم از ایران درباره شان از من سوال می شود.

اینجا لیستی از این نگرانی ها را می بینید و در کنار آن ها تجربه من از ایران است که تمام این ها را رد می کند.

1- ایران امن نیست

در تمام مدتی که ایران بودیم من هیچ گاه احساس ناامنی نکردم. من در خیابان های استرالیا و آمریکا قدم زده ام و زمانی که شب خیابان ها خلوت می شدند، در آن ها بیشتر از ایران احساس ناامنی داشته ام. در ایران همیشه کسانی دور و بر شما هستند. در طول روزهای هفته در ساعات پایانی روز خانواده ها را می بینید که باهم بیرون آمده اند و مشغول پیک نیک و لذت بردن از هوای خنک شب هستند. حتی افرادی با چمدان های باز کنار پیاده رو کار تبدیل ارز را انجام می دهند.

2- ایرانی ها از غربی ها متنفرند

این خیلی از واقعیت به دور است. با توجه به اینکه نسب من و پاول به نواحی مدیترانه ای بر می گردد، کمتر شبیه آنگلاساکسون‌ها (1) هستیم و این باعث شد رفتار متفاوتی را از دیگران ببینیم. 

به هرحال این مساله کمک کرد که ببینیم برای دوستان مان که چهره هایی متفاوت تر از ما و ایرانی ها داشتند چه اتفاقی می افتد. خیلی از اوقات غریبه هایی در خیابان به ما نزدیک می شدند و مکالمه ای را شروع می کردند. این ها تنها تعدادی از چیزهایی هستند که ما از ایرانی ها شنیدیم: "به ایران خوش آمدید!"، "چه چیزی باعث شد به اینجا بیایید؟"، "اینجا به نظر شما چطور است؟"، "آیا ایران آن طور که فکر می کردید بود؟" و " باعث افتخار و خوشحالی من است که شما تصمیم گرفتید به ایران بیایید."

مردم این سرزمین جزو صمیمی ترین و مهمان نوازترین انسان هایی هستند که ممکن است ملاقات کنید. آن ها عاشق این هستند که با گردشگران خارجی صحبت کنند و بسیار خوشحالند که علی رغم رویکرد کلی رسانه های جمعی غربی درباره ایران، گردشگران خارجی برای کشف ایران واقعی قدم برداشته اند.

پاورقی

1- آنگلوساکسون‌ها (Anglo-Saxons) قبیله هایی هستند که از اوایل قرن ۵ میلادی ملت انگلیس را به وجود آوردند و این نام امروزه به مردم انگلیسی زبان انگلستان، آمریکا و سایر نقاط دنیا اطلاق می شود.

3- برندهای خارجی در بازار ایران

اینجا برندهای غربی کم نیستند. با توجه به تحریم ها، توقف واردات و بازار خاکستری (1) در اینجا رونق دارند. به عنوان مثال ما مردانی را دیدیم که کفش برند نایک (Nike) و لباس های NFL (لیگ حرفه ای فوتبال آمریکایی، National Football League) و NBA (اتحادیه ملی بسکتبال بزرگسالان آمریکا، National Basketball Association) را پوشیده بودند. 

پاورقی

1- بازار خاکستری (Grey market) که واردات موازی نیز نامیده می شود، زمانی رخ می دهد که قیمت یک محصول در دو بازار یا دو کشور با هم تفاوت زیادی پیدا می کند. در این وضعیت خریدارانی هستند که محصولات را از بازاری که قیمت پایین تر دارد خریداری می کنند و با سود زیاد در بازاری که گران تر است می فروشند و با این کار سود زیادی می برند.

4- قربانی یک حمله تروریستی خواهی شد!

بله، در خاورمیانه حملات تروریستی رخ می دهد؛ اما این اتفاق در نیویورک، لندن، پاریس و مقاصد توریستی دیگر هم می افتد. این دست وقایع در هر جای دنیا می تواند رخ دهد؛ اما تا به حال خبر چند حمله تروریستی در تهران را شنیده اید؟

5- اگر اتفاقی افتاد چطور مشکل خود را حل می کنید؟

وقتی اتفاقی می افتاد، راهنمای ما همیشه همراه ما بود تا کار ترجمه را انجام بدهد و مراقب خوب بودن شرایط ما باشد. اگر هم مشکلی پیش می آمد و راهنما پیش ما نبود، نگرانی وجود نداشت. چون بسیاری از جوانان ایرانی به انگلیسی صحبت می کنند و اگر کاری داشته باشید کمک آن ها برای رساندن شما به هتل یا سفارتخانه ای که در آن کار دارید کافی است. همیشه به من توصیه می شد کارت هتل را که آدرس به فارسی روی آن نوشته شده بود همراه داشته باشم. در واقع، اینجا مانند هر کشور خارجی غیر انگلیسی زبان دیگر است.

6- شرایط در ایران سخت و افسرده کننده است، به خصوص برای خانم ها

زنان ایرانی حق انجام خیلی از کارها را دارند، آن ها می توانند رانندگی کنند، ورزش کنند و نظرات خود را داشته باشند، اگرچه هنوز محدودیت هایی برای زنان ایرانی وجود دارد. به عنوان مثال، آن ها نمی توانند در ورزشگاه ها به تماشای مسابقات بروند و اگر در یک ازدواج مشکلی پیش بیاید، قوانین هنوز به نفع مردان هستند. تغییراتی در حال رخ دادن هستند؛ اما برای زندگی روزمره زنان ایرانی هنوز خیلی کارها باید انجام شود. به عنوان یک مسافر، این مسائل برای شما مشکلی ایجاد نمی کند؛ اما برای زنی که در این جامعه زندگی می کند با توجه به اینکه با چه کسی ازدواج کرده باشد، این داستان خیلی متفاوت است. این حرف درباره خیلی از روابط در جامعه غربی نیز صادق است.

7- زنان باید تحت تسلط مردان باشند

این پیش‌فرض خیلی تحریف شده است. در خیابان های ایران زنان و مردانی که کنار هم قدم می زنند بیشتر از زنانی هستند که پشت سر مردان راه می روند. حتی در فضای عمومی بین زوج های ازدواج کرده تماس جسمی وجود داشت که برای ما عجیب بود. مثلا آن ها دست هم یا بازوی همدیگر را می گرفتند. اگرچه طبق قوانینی که در فضای عمومی حاکم است این رفتار هنوز غیرمنتظره است.

8- همیشه باید یک مرد همراه و مراقب زنان باشد

اصلا این طور نیست. شما زنان جوانی را می بینید که به تنهایی یا همراه دوستان خود مشغول خرید کردن هستند. آن ها مجبور نیستند همیشه یک مرد همراه خود داشته باشند.

9- ما به خاطر رفتن به ایران انسان های خودخواهی نخواهیم بود؟ پدر و مادرهای بیچاره ما نگران‌ هستند! 

علی‌رغم همه تلاش های ما برای متقاعد کردن پدر و مادرمان درباره اینکه در امنیت خواهیم بود، آن ها همچنان نگران و وحشت زده بودند. جاهای خطرناکی مانند مناطق مرزی وجود دارند که رفتن به آن ها توصیه نمی شود؛ اما حقیقت این است که جاهایی که شما به عنوان یک گردشگر در ایران از آن ها دیدن می کنید از این نقاط خیلی دور هستند.

در نهایت این که ایران یک کشور حیرت انگیز است و امیدوارم این نوشته به کم کردن بعضی از نگرانی های شما کمک کرده باشد. من به طور شدیدی توصیه می کنم ایران را در لیست کشورهایی که باید از آن ها دیدن کنید قرار بدهید! 

سخن آخر 

حرف های یک گردشگر زن خارجی درباره سفر به ایران را خواندیم. او سوال هایی را که به طور معمول درباره امنیت سفر به ایران پرسیده می شود مطرح کرد و با توجه به تجربه خود به آن ها پاسخ داد.

شما تا به حال تجربه صحبت با یک گردشگر خارجی در زمینه نگرانی هایش درباره ایران را داشته اید؟

 به نظر شما چقدر از نگرانی های خارجی ها برای سفر به ایران واقعی ست؟

فکر می کنید هر یک از ما در جهت امن تر و جذاب تر کردن کشورمان برای گردشگران خارجی چه کاری از دست‌مان برمی آید؟

تجربیات و نظرات خود را به ما بگویید!