با احساس بخوان؛ هنگامی که گوش جان می سپاری به این نوا..
امروز برایتان صدای غیرت جوانان را آورده ایم. صدایی که شکل گرفت و خون هایی که ریخته شد تا ایران پاینده بماند. به میدان جنگ برده ایم شما را تا بشنوید صدای جنگ را.. صدای تلاش مردانی که ستون گشتند برای ایران تا ما در آرامش باشیم. اینها که می شنوید صدای عشق است. عشق به وطن، به سازندگی، به دفاع از ناموس. چه بسیار انسان هایی که در راه کشور به میدان مبارزه رفتند و طعم تلخ جنگ را چشیدند.
با شنیدن این صدا یادی می کنیم از زمان دفاع مقدس...
طولانی ترین جنگ در قرن بیستم، نمادی هشت ساله، حماسه ای که ایران آفرید. حمله ی دشمن به خاک پاکمان و تصرف آن، با همت مردمان سرزمین مان ناکام ماند.
مادر.. چقدر اشک ریخت در انتظار فرزند و چقدر او را از خدا سالم خواست. دستانش را به سینه اش می کوفت و به سوی آسمان دراز می کرد. این صحنه را قدیمی ها به یاد می آورند. صحنه ایست بس سوزناک..
امروز به نوایی دیگر از زندگی گوش بسپارید؛ نوایی متفاوت با آن چه تا به حال شنیده اید. صدایی از زنگ، از حمله و از تلاش برای نجات...
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
هر هفته سر خاک تو می آیم ، اما
این خاک اگر قرص قمر داشته باشد
این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک
از تو خبری چند، مگر داشته باشد
همراه کارناوال باشید تا گوش به صدای زندگی دهیم.