
زينب شيرازی
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
24 اسفند 1396
به روز رسانی
15 شهریور 1398
«چه بهارها و زمستان هایی که با هم پشت سر گذاشتیم مرد!.. امروز هم مثل همیشه از خواب بلند شدم، چارقد تمیزی برداشتم، خانه را آب و جارو کردم و سماور را به کار همیشگی اش وا داشتم... می دانی؟ امسال هم زمستان تمام شد، گرچه به زمستان های قدیم نمی رسد.. برف هایی که خروار خروار از آسمان می بارید و اگر غفلت می کردی زیرش دفن می شدی.. یادت هست؟ آن اوایل زندگی.. چهارده سال بیشتر نداشتم و یک هفته ای از عقدکنانمان می گذشت.. تمام شب برف باریده بود و منتظر بودم بیایی.. صبح شده بود و تمام آبادی زیر برف بود.. دیگر از آمدنت ناامید شده بودم که سر و کله ات از میان تونل برفی پیدا شد.. گل چروکیده ای از توی جیبت درآوردی که هنوز نمی دانم از کجا پیدایش کردی.. یادت هست آن روزها را؟! چه بهارها و زمستان هایی که با هم پشت سر گذاشتیم مرد... امسال هم زمستان دارد تمام می شود اما خبری از برف نبود، در عوض نبودنت هر روز بیشتر بر سر این خانه می بارد...»
هر سال آخرین شب جمعه، ایرانیان به یاد عزیزان از دست رفته شان به آرامگاه ها و قبرستان ها می روند تا نشان دهند هنوز هم جای عزیزان شان خالی است و این یاد هیچ گاه فراموش نمی شود.
این ثبت زیبا اثری از علی جعفری نظنزی، عکاس جوان و اهل قم است.
1 دیدگاه

حسین
بفرمایید فروردین شود اسفند های ما.
24 اسفند 1396