دخمه زرتشتیان یزد
استان یزد، 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد، منطقه صفائیه، کوه دخمه
4
از 5 امتیاز
میانگین نظرات 9 کاربر
گالری تصاویر
مدت پیشنهادی بازدید
1 تا 2 ساعت
ساعت دسترسی
شماره تماس
هزینه اتباع ایرانی
همه چیز درباره دخمه زرتشتیان یزد
چرا بازدید کنیم؟
نقد و بررسی کارناوال
کجاست؟
نقشه و مسیر
آقام چی گفتن؟
نظرات کاربران
سوالی دارید؟
پرسش و پاسخ
نقد و بررسی کارناوال
کارناوال
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
06 اسفند 1397
به روز رسانی
20 مهر 1400
دخمه زرتشتیان یزد | برج سکوت یزد
زرتشتیان از جمله اقلیتهای مذهبی در ایران هستند که آثارشان در نقاط مختلف کشور دیده میشود. دخمه زرتشتیان یزد یکی از این آثار است که یه برج خاموشان و برج سکوت یزد نیز شهرت دارد. دخمههایی که کمی آن طرفتر از مرکز شهر یزد قرار دارند و سرنوشتشان با مفهوم مرگ در آمیخته است. دخمه زرتشتیان یکی از نشانههای آدابورسوم کهن زرتشتیها است که به مراسم تدفین مردگان آنها مربوط میشود؛ مراسمی که امروزه منسوخ شده اما یادگاری را از خود بر جای گذاشته است. با ما همراه شوید تا از این بنای پر رمزوراز بیشتر بدانید.
چرا بازدید از دخمه زرتشتیان یزد؟
- یکی از جاذبه های گردشگری یزد محسوب میشود.
- از آثار جالب توجه زرتشتیان در ایران است که آدابورسوم تدفین آنها را در گذشته نشان میدهد.
- این دخمه در نزدیکی شهر یزد که نامش به عنوان نخستین شهر جهانی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد، جا خوش کرده است.
- از بالای برج چشمانداز جذابی را نظارهگر خواهید بود.
آشنایی با دخمه های زرتشتیان | دنیایی آمیخته با مرگ
دخمه زرتشتیان یا برج خاموشان یکی از آثار دین زرتشت در 15 کیلومتری جنوبشرقی یزد است. از آنجا که معادل دخمه در زبان انگلیسی Tower of silence به معنای برج سکوت است، دخمههای یزد با این نام نیز شهرت دارند و پارسيان هند كه از زرتشتيان ايران به شمار میروند به آن، دخمو میگویند. این دخمهها در حوالی منطقه صفاییه قرار گرفته و بر روی یک کوه رسوبی و کم ارتفاع به نام کوه دخمه خودنمایی میکنند. سدهها پیش این بنا به منظور برگزاری آیین تدفین مردگان ساخته شد و امروزه یکی از آثار شاخص زرتشتیان در ایران به شمار میرود.
اگر چه دخمههای زرتشتیان در تهران، کرمان، سیرجان، اصفهان، تفت، اشکذر، اردکان و دیگر شهرها نیز وجود دارد؛ اما دخمههای شهر یزد به دلیل قرارگیری در پایتخت مذهبی زرتشتیان و نزدیکی به شهر و سایر بناهای تاریخی، از بازدیدکنندگان بیشتری برخوردارند. همین موقعیت ویژه باعث شده تا مورد توجه قرار گیرند و نامشان به همراه بناهای اطراف در سال 1377 با شماره 2096 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت برسد.
در گذشته، زرتشتیان بر اساس باورهای دینی خود اجساد مردگان خود را در دخمه میگذاشتند تا خوراک درندگان و پرندگان شوند و تنها استخوانهای آنها باقی بماند. هیچ خبری از خاکسپاری نبود؛ چرا که آنها مردار آدمی را ناپاک میدانستند و بر این باور بودند که اجساد، خاک را که عنصری مقدس است، آلوده میکند؛ بنابراین استخوان مردار نیز در همان دخمه و در میان یک چاه باقی میماند.
این روش تدفین برای مدت طولانی رواج داشت تا اینکه در دوران پهلوی به کلی ممنوع شد و تمامی دخمهها کمکم به آرامگاه تبدیل شدند. با این وجود، رمز و راز این روش و چراهایش چیزی نیست که به همین راحتیها دست از سر آدمی بردارد و ذهن کنجکاوش را راحت بگذارد. در ادامه بیشتر در مورد این بنا و روش خاص تدفین زرتشتیان برایتان میگوییم و آن را به صورت کامل مورد بررسی قرار میدهیم.
دو دخمه در یک مجموعه
در گذشته این محل دارای دو دخمه بود که بنا بر اسناد تاریخی و گفتههای زرتشتیان از هر دوی این دخمهها به صورت دورهای و شش ماه یکبار استفاده میشده است. این دخمهها از این قرارند:
دخمه بزرگ مانکجی
یکی از این بناها، دخمه مانکجی لیمجی هاتریا (Maneckji Limji Hataria) یا به اختصار دخمه بزرگ مانکجی است که در سمت چپ قرار دارد. قطر این دخمه حدود 15 متر است و به یاد سازندهاش چنین نامی را بر آن نهادهاند.
مانکجی معروف به مانکِجی صاحب، در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، از سوی پارسیان هند و به عنوان نماینده «انجمن بهبود سازی وضعیت زرتشتیان در ایران» راهی سرزمینمان شد تا نزد شاه شکایت ببرد و از فشارهایی که بر زرتشتیان بود کم کند. مانکجی یکی از تاثیرگذارترین افراد جامعه زرتشتیان به شمار میرود و زرتشتیان هنوز هم موجودیت خود را مدیون زحمات وی میدانند. وی در مدت حضورش در ایران مدرسه ساخت و هزینه تحصیل بسیاری از دانشآموزان را پرداخت. او ساختمانهای متعددی بنا کرد و یکی از مهمترین اقداماتش برداشتن مالیات از دوش زرتشتیان بود. مانکجی در 1269 در تهران از دنیا رفت و در دخمهای که خودش ساخته بود آرام گرفت.
دخمه گلستان
در زمان قاجار دشواری عبورومرور در جاده کوه دخمه مانکجی مشکلاتی را برای جنازه بران در پی داشت. به همین دلیل دخمه گلستان در ابعادی کوچکتر ساخته شد و امروزه در ۱۵۰ متری غرب دخمه مانکجی دیده میشود. قطر این دخمه 25 متر و ارتفاع دیوار آن از سطح تپه 6 متر است.
دخمه چیست؟
برای فهم بهتر مفهوم دخمه، آن را از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار میدهیم:
نکته: پیش از آنکه به دخمههای یزد بپردازیم؛ بد نیست بدانید که تمامی دخمهها دارای ویژگیهای مشترکی از نظر ساختار هستند و تنها از نظر جزئیات و محل قرارگیری ممکن است تفاوتهایی با هم داشته باشند؛ به همین دلیل آنچه در این مطلب بیان میشود به صورت کلی ویژگیهای دخمهها و مراسم تدفین در آنها را در بر میگیرد که در مورد دخمههای یزد نیز صدق میکند.
دخمه از نظر واژه شناسی
از نظر واژهشناسی دخمه یا دخنه همان عبارت "دخ خنه" به معنای دژ خانه بوده که به مرور زمان به این شکل درآمده است. این عبارت به معنای سرای پلیدی به کار میرود و امروزه از آن برای اشاره به اماکن ترسناک و نامناسب استفاده میشود. در زبان فارسی به دخمه، اُستُدان و دخمه دان هم اطلاق میشود و واژه دخمه در اوستا "دَخمَه" و در پهلوی "دَخمَک"، به معنی داغگاه آمده است. کارشناسان بر این باورند که ریشه این کلمه، واژه "دَگ" از فارسی باستان است که به معنی سوزاندن به کار میرود و کلمه "داغ" نیز از همین ریشه به دست آمده است. معانی متعددی برای واژه دخمه در فرهنگستانهای مختلف بیان شده که عبارتاند از: گورخانه گبران، خانه زیرزمین برای مردگان، سردابه مردگان، گور و گورستان زرتشتیان
تفاوت دخمه با گوردخمه
عموم مردم گمان میکنند که گوردخمهها همان دخمهها هستند و هر یک از این دو واژه برای اشاره به یک مفهوم یکسان به کار میرود؛ اما واقعیت چیزی غیر از این است و گوردخمه با دخمه تفاوت دارد.
گوردخمه به فضایی در صخرهها، کوهها یا تپهها برای خاکسپاری متوفیان گفته میشود که با معماری صخرهای ساخته شدهاند. آنها در اصل آرامگاههایی در دل کوه و صخره بودند که شکل یک اتاق را داشتند و چند قبر در داخل آنها تعبیه میشد. دخمه یا برج خاموشان یا برج سکوت مکانی بر فراز بلندی است که اجساد در آنها قرار داده میشدند تا خوراک حیوانات و پرندگان شوند. این مکانها جایی برای به خاکسپاری مردگان نبودند بلکه محلی برای متلاشی شدن اجساد آنها به شمار میرفتند.
ردپای دخمه در تاریخ
به نظر میرسد که در دوران باستان، بنایی به عنوان دخمه وجود نداشته و اجساد را فقط در مکان دوردستی قرار میدادند تا از بین بروند. استفاده از این واژه به زمانی باز میگردد که اقوام آریایی، اجساد مردگان را میسوزاندند و به اماکن سوزاندن جسد، دخمه میگفتند.
دخمه در دین زرتشت
با پیدایش دین زرتشت رسم سوزاندن جسد منسوخ شد؛ اما دخمه بر سر جای خود باقی ماند و به مفهوم محل قرار دادن متوفی یا محل دفن مورد استفاده قرار گرفت. البته در میان زرتشتیان به دخمه، دادگاه، داُدگه (Dodgah) یا دوزگه هم میگویند که به معنای دادگاه الهی است و به پایان زندگی و آغاز محاسبه کردار اشاره دارد. به اعتقاد زرتشتیان، مرگ سلاح اصلی مبارزه با انگره مینو یا همان اهریمن محسوب میشود و اجساد باید در جایی قرار گیرند که اهریمن در آن ها حضور موثر دارد.
بد نیست بدانید که یکی از معروفترین دخمههای ایران به جز دخمه یزد، دخمه بندر سیراف است که پس از ورود اسلام به عنوان قبرستان مسلمانان از آن استفاده میشود؛ برخی نیز بر این باورند که مقبره کوروش تنها دخمه ساخته شده به شکل خانه است.
شکلگیری و ساختار دخمهها
دخمهها به دو صورت به وجود می آمدند؛ برخی ساخته دست انسان بودند و برخی دیگر به صورت طبیعی به وجود آمده و تنها توسط بشر کشف میشدند. این مکانها باید به گونهای باشند که دسترسی گوشتخواران به مردار را ساده کنند و امر خورده شدن جسد را تسریع بخشند. به همین دلیل است که همه دخمههای به جامانده از تاریخ بدون سقف هستند و در خارج از سکونتگاه شهری و روستایی و اغلب بر فراز بلندی قرار دارند. دخمهها در آن سوی آبادیها و به صورت برجی استوانهای شکل و از سنگ ساخته میشدند تا از جنس خاک که عنصری مقدس است، نباشند. بقایای بهجامانده از دخمهها نشان میدهد که بیشتر آنها در هم نداشته و افراد با استفاده از نردبان به درونشان میرفتهاند.
دسترسی حیوانات به دخمه
در ابتدا هر نوع حیوان گوشت خواری به محل دخمه ها دسترسی داشت؛ اما با گذر زمان و بروز تغییرات در دین زرتشت، عملکرد دخمهها نیز تغییر یافت و وظیفه متلاشی کردن گوشت اجساد از درندگان به پرندگان محول شد. به همین جهت تدابیری مانند مرتفع کردن دخمه ها یا محدود کردن دسترسی درندگان به آنها صورت گرفت و البته بعدها نیز وظیفه پرندگان به عوامل طبیعی همچون نور خورشید منتقل شد؛ مانند گنبد کاووس در استان گلستان که گفته میشود جسد متوفی در آن در تابوت شیشهای قرار داشته و نور خورشید به آن میتابیده است.
منسوخ شدن استفاده از دخمه در ایران
این رفتار با مردگان زرتشتی ادامه داشت تا اینکه بنا بر روایاتی در سال ۱۳۱۸ و ۱۳۱۹ این کار توسط رضاخان در برخی نقاط همچون تهران ممنوع و به خاک سپاری مردگان در دین زرتشت که پیش از این در پارهای موارد انجام میشد، شکلی همگانی به خود گرفت. گفته میشود که عمر این روش در کرمان از دهه 1320 و در یزد از دهه 1340 به پایان رسیده است؛ اما بر اساس مستندات موجود، این کار در یزد تا سال ۱۳۵۰ انجام میشده و تاریخ دقیقی برای پایان یافتن آن مشخص نیست.
نکته: این تصاویر متعلق به دخمه زرتشتیان نیستند و برای نشان دادن مفهوم دخمه از آنها استفاده شده است.
معماری و ساخت دخمه ها
دخمه، برجی استوانهای با محیطی حدود 100 متر است که در بالای کوه بلند ساخته شده و فاصله قابل توجهی با آبادیهای اطراف دارد. دیوار اطراف دخمه از سنگ و سیمان و خشت و گچ است تا خاک آلوده نشود. محل ساخت دخمهها در خارج از شهر و آبادی بود و با محاسبات دقیقی انتخاب میشد تا وزش باد و بارش باران، آلودگی را به سمت مناطق مسکونی هدایت نکنند. در ساخت این دخمهها از خشت خام و گچ نیز استفاده میشد تا آلودگیهای ناشی از فساد مردگان به زمین نرسد.
در ساختن دخمه اصول خاصی نیز وجود داشت که رعایتشان الزامی بود: رسومی همچون کوبیدن ۴ میخ بزرگ، ۳۶ میخ متوسط و ۲۶۰ میخ کوچک بر زمین. سازندگان دخمهها صد نخِ پنبه را بههم میپیچاندند تا به صورت ریسمان درآید و سپس سه بار آن ریسمان را دورتادور دخمه و به دور میخها میپیچیدند. اول "سروش باج" تا "ویدوا مروتی" که از نیایشهای زرتشتیان هستند، خوانده میشدند و در هنگام کوبیدن هر میخ زمزمه "یتا اهو" در فضا میپیچید. پس از انجام این مراحل، در میان دخمه مینشستند و ۱۰۰ بار "اشم وهو" و ۲۰۰ بار "یتا اهو" میخواندند و با هربار ذکر یک سنگ کوچک را در میان دخمه میانداختند تا اینکه تعداد سنگها به 300 عدد میرسید. در نهایت دخمه در چنین مکانی بنا میشد. شایان ذکر است که دلیل برگزاری چنین مراسمی قبل از بنای دخمه هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
بخش های دخمه
دخمهها مانند بسیاری از سازههای دیگر دارای بخشهای خاصی بودند که هر یک کاربردی ویژهای داشتند. در تصویر زیر میتوانید نمایی کلی از یک دخمه و قسمتهای آن را ببینید و در ادامه توضیحاتی مفصل در مورد آنها را بخوانید.
جاده دخمه
از آنجا که دخمه در فاصله زیادی از آبادیها قرار داشته و به نوعی به دور از تمدن بوده، برای رسیدن به آن باید از جاده استفاده میشده است. بخشی از این جاده مورد استفاده عموم بوده که جنازه را برای تحویل میآوردند؛ اما از پای دخمهها تا در آنها تنها مسئولان دخمه حق عبورومرور داشتند. امروزه این جاده پلهسازی شده تا بازدیدکنندگان به راحتی به دخمه برسند؛ اما در گذشته تنها چند چاله کوچک در آن وجود داشته تا افراد خاص بتوانند از آن عبور کنند.
درب سنگی یا آهنی دخمه
هرجا که لاشه و جنازهای باشد، سروکله جانداران درنده نیز پیدا میشود. این خطر همیشه برای دخمه و اجساد درون آن وجود داشته و یکی از راهها برای حفظ مردارها استفاده از یک در آهنی یا سنگی بوده است.
کتیبه دخمه
بر بالای در دخمه کتیبهای وجود داشته که اطلاعاتی بر روی آن دیده میشده است. در بسیاری از بناهای گذشته، وجود کتیبه امری معمول بوده و هم اکنون در اکثر آثار تاریخی مشاهده میشود.
داخل دخمه
سطح داخلی برج خاموشان شامل فضای مسطح و گردی است که تختهسنگهای بزرگی آن را پوشاندهاند. این قسمت به صورت فرضی از سه نوار دایرهای تشکیل شده است که عبارتاند از:
بخش مردانه یا حلقه مردگان مرد در نوار دایره انتهایی که بزرگتر از سایر دوایر و متصل به دیوار پیرامون دخمه است.
بخش زنانه یا حلقه مردگان زن در نوار دایره میانی که بعد از قسمت مردها قرار دارد.
بخش کودکان یا حلقه مردگان کودکان در نوار دایره داخلی که نزدیکترین قسمت به مرکز دخمه است.
نکته: این تصاویر متعلق به دخمه زرتشتیان نیستند و برای نشان دادن مفهوم دخمه از آنها استفاده شده است.
استودان
سطح داخلی دخمه از دیوار به طرف مرکز شیب دارد و در وسط دخمه به چاه عمیقی میرسد که سنگ متحرکی به نام "ارویس" در ته آن قرار دارد. این چاه عمیق به چهار چاه عمیقتر که در اطراف دخمه وجود داشتند، راه داشته و یک متر از عمق تمامی چاهها با شن و ماسه پر میشده است. چاه میانی دخمه پوشیده از سنگ و سیمان بوده تا در زمان وجود استخوانها در آن و پیش از پاکسازی چاه، میکروب و آلودگی به خارج سرایت نکند. این چاه "سراده"، "استه دان" یا "استودان" نام داشته که معنای استخواندان یا جای استخوان میدهد و در میان هندیها به "استوپه" معروف است.
استودان در واقع همان جایی بوده که باقیمانده اجساد به درون آن ریخته میشده است تا به خاک تبدیل شوند. بر اساس عقاید دینی، دارا و فقیر در زمان مرگشان در این چاه به حالتی یکسان در میآمدند و این معنا را میرساندند که دارایی دنیا به هنگام مرگ به کار نمیآید. البته در برخی منابع به این موضوع اشاره میشود که استخوان بزرگان و توانمندان در جای دیگری به نام "اسدانه" ریخته میشده اما این روایت خیلی با آموزههای دینی جور در نمیآید و حتی ساختار دخمهها نیز وجود چاههای مخصوص را تایید نمیکنند.
سازههایی در اطراف دخمه
در 150 تا 200 متری دخمه و در دامنه ضلع شمالی کوه آن چند عمارت خشتی و گلی، آجری، سنگی و یا ترکیبی از آنها به چشم میخورد که معمولا دو طبقه و چند اتاق دارند. این بناها از سازههای رفاهی گذشته به شمار میروند و قدیمیترین آنها ساختمانهایی معروف به خِیله هستند که در ضلع غربی قرار دارند و قدمتشان به دوران صفویه باز میگردد. کابرد دو مورد از این بناها را در اینجا توضیح میدهیم و باقی سازهها را در قسمت مراحل مراسم مربوط به تدفین مردگان به شما خواهیم گفت.
خانه سالار
یکی از این بناها متعلق به سالار یا مسئول دخمه بوده است؛ سالار کسی است که در میان زرتشتیان وظیفه انجام امور درگذشتگان را بر عهده دارد و در گذشته جسد مردگان را غسل داده و به بالای برج میبرد تا آن را به پرندگان بسپارد. مسئول دخمه فردی بود که در تمام عمرش باید در دخمه و نزدیکی آن میماند و حق خارج شدن از محدوده آن را نداشت. در آن زمان بیشتر مرگومیرها به دلیل بیماریهای واگیردار رخ میداده و از آنجا که سالارها مدام با مردگان در ارتباط بودهاند، ممکن بوده که به بیماری مبتلا شوند. از همین روی، محل اسکان آنها جایی بیرون از آبادی بوده و کمتر با مردم تماس داشتهاند.
اتاق مخصوص آتشسوزی
یکی از سازههای این مجموعه متعلق به آتشسوزها بود. آنها معمولا دو نفر بودند و کارشان از روزی که جسد را به داخل دخمه میبردند آغاز میشد. آنها به هنگام تاریکی هوا در شب در اتاقی مخصوص که یک پنجره رو به دخمه داشت آتش میافروختند و آن را تا صبح روشن نگه میداشتند. نور این آتش میبایست از پنجره اتاق به تمام دخمه میتابید و اینکار تا سه شب ادامه داشت.
روی دیوار دخمه، سوراخ پنجره مانند کوچکی بود که در امتداد پنجره اتاق آتشسوزی و شعلههای آتش وسط اتاق قرار داشت و باعث میشد تا نور شعلههای آتش از سر شب تا صبح به درون دخمه بتابد.
بر اساس اعتقاد زرتشتیان، روان شخص متوفی تا سه شبانهروز در اطراف و بالای سر جسدش پرواز میکند و سپس راهی آسمان میشود. این مراسم نیز از همین باور سرچشمه میگرفته و برگزار میشده تا متوفی در سه شب اول بعد از مرگ از تاریکی و تنهایی نهراسد.
مراسم دخمه گذاری | آیینی برای وداع با مردگان
حضرت علی (ع) در یکی از سخنانشان میفرمایند "بزرگترین رازها، مرگ است"؛ برخی کارشناسان بر این باورند که رفتار پیروان دین زرتشت با پیکر مردگان شگفتی این مفهوم رازآلود را دو چندان میکند. از سالها پیش، بسیاری از غیر زرتشتیان، کنجکاو بودهاند که درباره آیین تدفین مردگان در زرتشت بیشتر بدانند و قدم به درون دنیای ناشناخته آنها بگذارند؛ دنیایی که جلال گلشن در کتاب خود با عنوان "یزد دیروز" چنین توصیفی را از آن ارائه میدهد:
من در جوانی سطح داخلی دخمهها را دیدهام و واقعا هنوز وحشت آن دیدار در چشمم مانده است.
در ادامه قدمبهقدم با زرتشتیان در اجرای این مراسم همراه میشویم:
لحظات آغازین پس از مرگ | اتاق زاد و مرگ
پس از فوت شدن اشخاص در میان زرتشتیان، نزدیکان آنها لباس سپید بر تن می کردند و هیچگونه شیون و زاری در میان آنها دیده نمیشد؛ چرا که در زرتشت، مرگ پایان زندگی نیست و آغازی برای ادامه شادی روان به شمار میرود. همه آماده بودند تا مراسم دخمهگذاری یا انتقال مردار به دخمهها را انجام دهند و با عزیز خود وداع کنند.
زمانی که کسی فوت میشد اهالی، جسد را به اتاقی در خارج از روستا به نام اتاقزاد و مرگ یا مُرد و زَند منتقل میکردند. در این اتاق که میتوان آن را به نوعی ثبت احوال کنونی دانست، مدارک مربوط به فوت را ثبت میکردند و سپس مردار را شستشو میدادند تا برای دخمهگذاری آماده شود.
نکته: تصویر مربوط به این بخش از مراسم و دخمه زرتشتیان یزد نیست.
رسیدن به خیله ها
در این مراسم، مردار که به آن نسا هم میگفتند، توسط فرد یا افرادی با عنوان نساکش، از خانه به محل دخمهها انتقال پیدا میکرد. مردم ساعتها مرده را به دوش میکشیدند و مسیر آبادی خود تا نزدیکی دخمه را می پیمودند. اهالی هر روستا ساختمان یا خِیلهای در نزدیکی دخمه داشتند تا پس از پشت سر گذاشتن راهی نسبتا طولانی، لحظاتی را در آنجا استراحت کنند و احیانا مراسمی اجرا نمایند. این ساختمانها اتاقهای گوناگونی همچون آشپزخانه، تالار برگزاری مراسم و ... داشتند. دلیل اینکه هر روستا یک خیله داشت، این بود که در زمانهای مراسم همگانی و سالگردها تداخلی میان حاضران روستاهای مختلف و اسکان آنها پیش نیاید و اگر مراسمی نبود، خیلهها به صورت عمومی مورد استفاده قرار میگرفتند.
ورود جسد به دخمه و خورده شدن آن
طی تشریفاتی، جسد در اختیار مسئول دخمه یا سالار قرار میگرفت. در اینجا با گفتن عبارت "روان نیاکان شاد" و یا خواندن فاتحهای با مضمون "ایریس تَنام اوروانو یَزَمَئیده یا اَشه اونام فَرَهوَشه یُو" به معنای "به روان و فروهر پاک همه درگذشتگان درود باد" ، مراسم مربوط به مردم به پایان میرسید و جسد کاملا در اختیار سالار گذاشته میشد. خواندن "اَشِم وُهو" نیز در این مراسم رایج بود. اشم هو یکی از سرودههای زرتشت درباره راستی است که در بخش یسنا در کتاب اوستا قرار دارد و در نمازهای پنجگانه زرتشتیان نیز خوانده میشود.
سالار پس از گرفتن جسد آن را به درون دخمه میبرد و بر روی زمین میخواباند. سپس کفن او را باز میکرد و از محوطه خارج میشد تا پرندگان گوشتخوار همچون کرکس آن را بدرند و در مدت تنها دو ساعت تنها استخوانهایش را برجای بگذارند. جالب این بود که لاشخورها تا زمان خروج سالار از دخمهکاری به اجساد نداشتند و آسیبی به مسئول دخمه نیز نمیرساندند. البته در این میان پرندگان دیگری همچون کلاغ هم بر فراز دخمهها دیده میشدند و گفته میشود که پرندگان کوچکتر نیز بر فراز دخمهها پرواز میکردهاند.
نکته: این تصاویر متعلق به دخمه یزد نیستند و صرفا برای نشان دادن مراسم دخمهگذاری به نمایش درآمدهاند.
پاکسازی دخمه
پس از تمام شدن گوشت مردار و خشک شدن باقیمانده جسد در آفتاب و هنگامی که تعداد اجساد به 10 تا 12 عدد میرسید، بقایای استخوان مردارها توسط مسئول دخمه درون چاه وسط دخمه ریخته میشد.
هر چندین ماه یکبار یا به شکل مصطلح در پایان هر دوره بهرهگیری از یک دخمه، آهک و گوگرد یا تیزاب در آن میریختند تا استخوانها بسوزد و به خاکستر تبدیل شود. این خاکستر نیز به وسیله آب باران شسته شده و به چهار چاه در چهار طرف چاه اصلی میرفته است. ته این چاهها پوشیده از شن و ذغال بوده که همچون دستگاه صافی و پاککننده برای آب عمل میکرده و در نهایت آن را به اعماق زمین میفرستاده است.
در تصاویر زیر میتوانید پلان کلی دخمه و نحوه قرارگیری چاهها را ببینید.
چرا دخمه گذاری؟
نیاکان بر این باور بودند که طبیعت از چهار عنصر آب، آتش، خاک و هوا تشکیل شده و آنان باید پس از مرگ به یکی از این چهار سرچشمه بازگردانده شوند، بیآنکه عناصر دیگر را آلوده کنند. هر کس در این میان روشی را برگزید؛ ساحلنشینان، مردگان را با آب میانداختند، جنگلنشینان، پیکر از دنیارفتگان را به آتش میکشیدند، ساکنان دشتها آغوش خاک را برای مردگان خود مناسب میدانستند و ساکنان کوهستانهای سرد و برفگیر نیز اجساد را به بالای کوهها و درون دخمهها میبردند.
زرتشتیان روش چهارم را برگزیدند و آن را تا همین چند دهه پیش در یزد، کرمان و برخی از نقاط ایران ادامه دادند. البته دیدگاههای مختلف تاریخی، دینی و بهداشتی در این مورد بیان میشود:
دیدگاه دینی
یکی از پایههای مهم دین زرتشتی حفظ محیط زیست و چهار آخشیج یا همان عناصر اربعه شامل خاک، آب، هوا و آتش بوده و بر آن تاکید فراوان شده است. دفن کردن، سوزاندن یا به دریا انداختن جسد، آفرینشهای مقدس خاک، آتش و آب را آلوده میکند و در دخمهگذاری به این صورت بر این چهار عنصر تاکید میشود:
خاک: دفن مردگان باعث میشود تا خاکی که باید صرف آبادانی و ساختوساز شود، هدر رود و مکانی بلا استفاده و حزنانگیز بر جای ماند. مثلا اگر اجساد مردگان زرتشتی در این محل دفن میشد، دیگر جایی برای گسترش شهر و ساختوساز مدرسه و دانشگاه و بیمارستان و غیره باقی نمیماند.
آب: در اطراف استودان (محل نگداری استخوانهای مردگان) چاههای عمیقی بوده که در آن شن و ذغال ریخته میشده تا آب بارندگی که در آنها ریخته میشود تصفیه و پاک گردد.
هوا: یکی از مهمترین عوامل مرگومیر در گذشته بیماریهای واگیردار و تنفسی بوده و ذرات عفونی معلق در هوا و قطرات تنفسی از بیشترین راههای انتقال ویروسها هستند. از این رو آنزیمهای موجود در آب دهان لاشخورها باعث میشده تا این بیماریها از بین برود و این روش با آزمایشات به اثبات رسیده است.
آتش: سوزاندن اجساد در آتشکاری ناشایست به شمار میرود و در دخمهها هرگز چنین کاری صورت نمیگرفته است. زرتشتیان بر این باورند اگر جسد را در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این نور آسمانی بزرگترین گناه را مرتکب میشوند.
دیدگاه بهداشتی
اسنادی وجود دارد که نشان میدهد در مواردی همچون شیوع بیماریهای واگیردار همچون وبا، حصبه، طاعون و در زمان جنگهای بزرگ پر کشتار، از روش دخمهگذاری استفاده میشده تا خطرات به حداقل برسد.
دیدگاه تاریخی
برخی بر این باورند که این رسم از نیاکان آریایی که از مناطق سرد سیبری به ایران کوچ کرده بودند، به یادگار مانده است. از آنجا که در کوهستانها امکان تدفین وجود نداشته، آنها نیز اجساد خود را به بالای کوهها میبرده و رها میکردند.
پاسخ زرتشت به سوالاتی در مورد دخمه گذاری
یکی از مسائلی که در آشنایی با دخمهها و این مراسم خاص با آن مواجه میشویم، تناقض آن با آموزههایی است که میدانیم و احتمالا سوالاتی در ذهنمان شکل میگیرد. در اینجا به برخی از این سوالات و پاسخ زرتشتیها به آنها میپردازیم؛ شایان ذکر است که این پاسخها صرفا نقل قولی از پیروان این دین است و با وجود تناقض با آموختههای ما، باز هم شایسته احترام هستند:
این رفتار با مردگان به دور از تمدن نبوده است؟
هیچکس به جز سالارها حق ورود به دخمه را نداشت و دیوارهای بلند و در آهنی مانع از آن میشده که کسی درون دخمه و خورد شدن اجساد توسط پرندگان را ببیند. زرتشتیان بر این باورند که در روش تدفین هیچکس نمیبیند که در زیر خاک اجساد توسط کرمها و دیگر جانداران متلاشی میشود؛ در دخمه هم وضع به همین صورت است و هیچکس نمیبیند که اجساد چگونه توسط پرندگان از بین میروند.
آیا هیچ عاملی باعث نمیشده تا اجساد جابهجا شوند؟
در گذشته پلهای در این مکان وجود نداشته و تنها جهت رفاه حال بازدیدکنندگان ایجاد شدهاند. در گذشته نیز سالارها پا در چند حفره کوچک میگذاشتند تا به دخمه برسند. نبود پله، وجود دیوارها و درب همیشه بسته فلزی مانعی بر سر راه حیوانات لاشخور بوده و آنها نمیتوانستند آسیبی به مردار وارد کنند. پرندگان لاشخور نیز طعمهشان را در همانجا میخورند و معمولا آن را جابهجا نمیکنند.
آیا دفن کردن بهتر از این روش نبود؟
مسلما دفن کردن در نزدیکی روستا خیلی راحتتر از کشاندن جسد و حمل آن تا پای دخمهها بوده است؛ اما قطعا بر اساس باورها و عقاید زرتشتیان، این کار مزایایی داشته که باعث شده آن را به تدفین در زیر خاک ترجیح دهند.
آیا این روش هنوز هم انجام می شود؟
امروزه با توجه به گسترش شهرها و پیشرفت آنها تا نزدیکی دخمهها، زرتشتیان مردگان خود را به خاک میسپارند و آرامگاههای آنان در نزدیکی همین دخمهها قرار دارد. البته شایان ذکر است که در آن زمان هم همه اجساد به این روش از بین نمیرفتند بلکه تدفین در خاک نیز از روشهای دیگر مرسوم در میان زرتشتیان بوده است.
راه دسترسی
آدرس: استان یزد، 15 کیلومتری جنوبشرقی شهر یزد، منطقه صفائیه، کوه دخمه
دسترسی با وسایل نقلیه عمومی
برای رسیدن به دخمهها میتوانید از اتوبوس استفاده کنید. به این منظور سوار یکی از اتوبوسهای خطوط زیر شده و در میدان ایثار پیاده شوید:
- پایانه شهدای محراب - فجر فرهنگیان شامل مسیر: خیابان کاشانی-میدان ابوذر-میدان جانباز-بلوار شهید قندی-خیابان شهید صیاد شیرازی-بلوار بوستان- چهار راه سیتی سنتر- میدان ایثار- بلوار طراوت- میدان توحید- بلوار شهیدان انتظاری- میدان امام هادی- بلوار انبیا- بلوار الماس و بالعکس
- پایانه شهدای محراب - ملاصدرا شامل مسیر: شهدای محراب- میدان ابوذر- خیابان تیمسار فلاحی- خیابان شهید نیرنگ- خیابان ارشاد اسلامی- خیابان 24 متری- خیابان ملاصدرا - خیابان منتظرالفرج - چهارراه پژوهش- بلوار دانشگاه- خیابان تندگویان - بلوار شهیدان اشرف- میدان ایثار و بالعکس
اطلاعات بازدید
ساعت بازدید: نیمه اول سال از 8 صبح تا 19:00 و نیمه دوم سال از 8 صبح تا 17:00
بهای بلیت: 5,000 تومان برای ایرانی ها و 20,000 تومان برای اتباع خارجی
دیگر دیدنی های یزد
میدان امیرچخماق | 13 کیلومتر
باغ دولت آباد | 13.5 کیلومتر
مسجد جامع یزد | 13.8 کیلومتر
موزه آب یزد | 14 کیلومتر
تنها فیلم قدیمی و رنگی از دخمه زرتشتیان یزد
یکی از مهمترین اسنادی که از زمان فعالیت دخمه زرتشتیان در یزد موجود است، بخشی از یک مستند را شامل میشود که "مستند باد صبا" نام دارد و به سفارش حکومت وقت توسط آلبرت لاموریس (Albert Lamorisse) در سال ۱۳۴۸ ساخته شده است. این فیلم روایتی جالب از سراسر ایران را به نمایش میگذارد که از نگاه و زبان «باد صبا» همچون داستانی شنیدنی جذاب، روایت میشود. این مستند سندی تاریخی از بناها و نماهای سراسر ایران به شمار میرود که در سال ۱۳۵۶ نامزد بهترین فیلم مستند در "جشنواره اسکار" نیز شده است.
کارگردان در آغاز این سکانس، راهی را نشان میدهد که پیکر مرده از پای کوه تا دادگاه بر دوش نسا سالاران یا نسا کشان طی میکند و گویی سعی دارد دشواری راه آخرت را به تصویر بکشد. دخمه بزرگ مانکجی در سمت چپ و دخمه کوچک و تازه ساختتر گلستان در سمت راست به وضوح دیده میشود. با اوج گرفتن دوربین، در سطح دخمه بیش از ده مرده به چشم میخورد و در استودان انبوهی از استخوانها و یک چوب مشاهده میشود. پس از دیدن داخل دخمه، دوربین بالا و بالاتر میرود و سعی میکند پرواز روان و فروهر به عالم بالا را در ذهن بیننده تداعی کند. بنا بر باور زرتشتیان، آدمی از چهار پاره تشکیل شده که عبارتاند از: تن، جان، روان و فروهر. تن و جان در هنگام مرگ نابود میشوند ولی دوتای دیگر تا ابد باقی میمانند.
روایات مرگ آور | گول شایعه ها را نخورید
هر جا که اثری از مراسم تاریخی و داستانهایش باشد، شایعهها و افسانهها قوت میگیرند و گاهی باعث دردسر میشوند. دخمههای زرتشتیان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و روایاتی مبنی بر وجود گنج در آن شنیده میشود. مردم بر این باورند که زرتشتیان وسایل مردگان را نیز به همراه آنها به دخمه میفرستادند و همین داستانها موجب شده سه جوان به خیال یافتن گنج به سمت دخمهها کشیده شوند؛ اما چیزی جز مرگ نصیبشان نشده و تنها اجسادشان بر جای ماندهاند. به نقل از خبرگزاری میزان آنها برای پیدا کردن لوازم مردگان به دخمه رفته و با ریزش دیواره به علت سست بودن خاک، زیر آوار گرفتار شدهاند و در نهایت چیزی به جز مرگ نصیبشان نشده است.
بد نیست که پیش از باور شایعات و داستانها کمی فکر کنیم و به عاقبت کاری که میخواهیم انجام دهیم، بیندیشیم.
نظرات خارجی ها
بسیاری از گردشگران خارجی در سفرشان به ایران راهی یزد میشوند و بازدید از دخمه زرتشتیان را در برنامه خود قرار میدهند. در اینجا نگاهی داریم به نظرات آنان در مورد این اثر که در وبسایت گردشگری تریپ ادوایزر منتشر شدهاند:
گردشگر هلندی | خرداد 1397
مکان تاریخی جالب
محل این اثر کمی دور از شهر است و برای دیدن آن باید شیب تندی را بالا بروید اما همه اینها به دیدنش میارزد. در اینجا شما با آداب دفن مردگان زرتشتیان در گذشته آشنا میشوید.
گردشگر آمریکایی | خرداد 1397
یک بازدید شگفت انگیز
واقعا از دیدن این اثر زرتشتیان لذت بردم. چشمانداز بالای برجها شگفتانگیز است. من بازدید از این اثر را به شدت توصیه میکنم.
گردشگر استرالیایی | خرداد 1397
به بالارفتن می ارزد
اینجا جایی است که باید حتما آن را ببینید. شاید این مکان آن قدرها هم سرپا نباشد و اثری از مراسم زرتشتیان در آن دیده نشود اما باز هم زیباست. این مکان در جنوب شهر و خارج از آن قرار دارد و باید مسیری را به سوی خارج شهر بپیمایید. با وجود این مسیر و سخت بودن بالا رفتن از پلههایی که برای گردشگران تعبیه شدهاند، باز هم میارزد که این مکان را ببینید. هزینه مناسب و امکانات خوب همچون توالتهای تمیز که در کمتر جایی در ایران می توان آنها را یافت، باعث شد تا این مکان را به دیگران توصیه کنم. عکسهای خوبی را میتوانید در اینجا ثبت کنید. ما برای بازدید از این جاذبه راهنما نگرفتیم و بد نیست بدانید که تمامی تابلوهای راهنما تنها به زبان فارسی نگاشته شدهاند.
گردشگر ایرلندی | اردیبهشت 1397
مکان جالب
اینجا در حومه شهر قرار دارد اما چشمانداز خوبی از شهر را میتوانید بر فراز برجهای آن ببینید. این اثر در نوع خود قابل توجه است.
گردشگری از جمهوری چک | اردیبهشت 1397
یک جای جذاب برای عکاسی
اینجا واقعا برای عکس گرفتن عالی است. باید کمی راه بروید و سختی به جان بخرید تا به برجها برسید که هر یک در تپهای جداگانه قرار دارند اما چیزهای شگفتانگیزی را در این محل میبینید.
توصیه های کارناوالی
- یکی از نکات مهم به هنگام بازدید از دخمهها رعایت احترام در رابطه با این مکان مذهبی زرتشتیها است. به یاد داشته باشید که هر چه قدر هم این آداب و مراسم برای ما توجیه نشده باشد باز هم جزئی از آیین ساکنان این سرزمین بوده و در نزد پیروان زرتشت از اهمیت خاصی برخوردار است.
- در تمام مدت بازدید به این نکته توجه داشته باشید که این محل، مکانی برای آرامش اجداد و نیاکان زرتشتیان بوده و هرگونه کاری از جمله نوشتن یادگاری و ریختن زباله که به آن صدمه بزند این افراد را آزرده میکند.
- بازدید از مجموعه به دلیل داشتن پله برای ناتوانان حرکتی و سالمندان سخت است.
- اگر علاقهمند به فرهنگ زرتشتیان و آشنایی با بناهای متعلق به آنان هستید، بازدید از آتشکده یزد و زیارتگاه چک چک را نیز در استان یزد، از دست ندهید.
ویدیویی از سفر به دخمه زرتشتیان یزد را تماشا کنید
سخن آخر
بناهای بهجامانده از گذشته رمزورازهای زیادی دارند و بررسی آنها میتواند شما را با گوشهای از گذشته این سرزمین آشنا کند. دخمههای زرتشتیان تنها یک نمونه از این بناها هستند و در نقاط دیگر این سرزمین دیدنیهای مشابه بسیاری وجود دارد.
آیا تا به حال از دخمههای زرتشتیان بازدید داشتهاید؟
چه جاذبه دیگری را در یزد میشناسید؟
تجربهها و نظرهای خود را با ما در میان بگذارید...
نتیجه نقد و بررسی کارناوال
4.5
بررسی شده توسط کارناوال
ارزش تاریخی | (خوب) 4 |
امکانات اولیه | (عالی) 5 |
سهولت در دسترسی | (عالی) 5 |
شرایط نگهداری | (خوب) 3.5 |
امکانات ویژه بازدید | (خوب) 4 |
نقاط قوت
- یکی از جاذبههای گردشگری یزد
- از آثار جالبتوجه زرتشتیان در ایران
- نشاندهنده آدابورسوم تدفین زرتشتیان درگذشته
- قرارگیری در نزدیکی شهر یزد، نخستین شهر ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو
- دسترسی نسبتا آسان و مناسب
نقاط ضعف
- امکانات محدود
- تبلیغات و اطلاعرسانی کم
رزرو اقامت در یزد
نقد و بررسی کاربران
میانگین امتیاز کاربران
از مجموع 9 رای
4.0
خانواده
3
انفرادی
1
ارزش بازدید | (عالی) 4.7 |
سهولت در دسترسی | (خوب) 3.5 |
شرایط نگهداری | (خوب) 3.9 |
امکانات ویژه بازدید | (خوب) 3.9 |
دخمه زرتشتیان یزد را دیدهاید؟
تجربه و نظر خود را با دیگران به اشتراک بگذارید
سوالی دارید؟
از کارشناسان و کاربران کارناوال بپرسید
کتایون آریایی
5
مکانی بسیار زیبا و آرامبخش است و من را به سالهای دور ایران و ابهت و تمدن و شکوفایی ایران شهر برد من بازدید از دخمه زرتشتیان یزد را به همه ایرانیان و غیر ایرانیان پیشنهاد میکنم با سپاس.
انتشار: 30 خرداد 1402
مطلب خوبی بود
فقط یک نکته ای که لازمه بگم اینه که دخمه گذاری به دلیل بیماری و طاعون انجام نمیشده، بلکه طبق اوستا چون خاک سپاری یک عمل اهریمنی هست، دخمه گذاری انجام میشده، هرچند زرتشتیان امروز که خاکسپاری رو انجام میدن، علنا خلاف اوستا این کار را می کنن و عمل اهریمنی را مرتکب میشن. دخمه گذاری یک روش دینی برای خاکسپاریه که در اوستا به انجامش دستور داده شده
من با نظر شما مخالفم...قبل حمله اعراب به ایران جنازها خاک میشدن ...بعد حمله اعراب به خاطر قتل عام مردم دخمه شده الویت ....
انتشار: 03 فروردین 1403
انتشار: 11 دی 1400
hamed
3.9
خیلی جای جالبیی بود . پیشنهاد میکنم حتما تشریف ببرید و ببینید .
انتشار: 21 بهمن 1398
پرسش و پاسخ
پرسش جدید
مریم جنتی
سلام گودال وسط دخمه یزد که اجساد را دفن میکردند بسته شده؟
نه .هنوز هست.
انتشار: 11 اردیبهشت 1402
انتشار: 01 اسفند 1401
ماهک صارمی
چجوری اون همه خونه خراب شد؟
انتشار: 01 فروردین 1400