سرگذشت شهری که به دست گربه ها تسخیر شد | هوتونگ

گربه ها از آن دست حیوانات خانگی هستند که کمتر کسی پیدا می شود با آن ها مشکلی داشته باشد . حیواناتی بی آزار و دوست داشتنی که خیلی وقت ها یار و بهترین رفیق انسان ها می شوند . اما آیا تا به حال شده که روزگارتان به خاطر وجود این گربه ها بگذرد؟

راه در آمدتان و اصلا رونق شهرتان همین گربه ها باشند؟

تعجب نکنید ! می شود...

مثل شهری در ژاپن،که زندگی اش را مدیون وجود گربه ها است.

 

شهر هوتونگ | بهشت گربه ها

شهر هوتونگ یک شهر صنعتی در تایپه ی تایوان است.این شهر روزی یک مرکز صنعتی توسعه یافته در منطقه بود و برای خودش ارزش و اعتباری در دنیای صنعت به هم زده بود.تا این که کم کم از رونق افتاد. مدتی خالی از سکنه بود. اما تنها یک عکس توانست روح تازه ای در این شهر بدمد و باعث شود که خیلی ها علاقه داشته باشند تا در این شهر زندگی کرده و یا اینکه یک روز به بازدید آن بروند و با صاحبان اصلی هوتونگ آشنا شوند.

تاریخچه ی شهر هوتونگ 

هوتونگ یک شهر صنعتی و تجاری در نزدیکی شهری به نام (رویفنگ) Ruifang در کوه های شرقی تایپه ی تایوان است. این شهر در زمان رونق خود دارای یکی از بزرگترین معادن ذغال سنگ ژاپن بود و از این نظر اهمیت ویژه ای در کل جهان داشت و در طول سال چیزی بالغ بر 220.000 تن ذغال سنگ از هوتونگ به دنیا صادر می شد.

به غیر از شهرت اش در این زمینه ، زمان استعمار ژاپن این شهر در حمل و نقل منابع مختلف نقشی اساسی داشت چرا که راه آهن آن،راه ارتباطی هوتونگ با سایر شهر هاست.

مردمانش هم تنها راه کسب درآمدشان همین معادن ذغال سنگ و کارخانه هایش بود.

در سال 1920 بزرگترین کارخانه ی استخراج ذغال سنگ دنیا نیز در هوتونگ ساخته شد تا هم به صنعت شهر و حتی کشور کمک کند و هم باعث رونق آن گردد.

اما هیچ اقدامی نتوانست دلیلی باشد تا زندگی در هوتونگ ادامه پیدا کند.

ترک هوتونگ

درست است که هوتونگ از نظر تجاری و صنعتی شُهره ی دنیا بود و حرف اول را در زمنیه ی معادن ذغال سنگ می زد ، اما به دلیل استخراج بیش از حد ، روی کار آمدن سوخت های مقرون به صرفه تر و غیره، این معادن نتوانستند نیاز مردم را پاسخ دهند. درآمد ها کم شد و کیفیت زندگی مردم پائین آمد و در کل روزگار بر مردم هوتونگ سخت گرفت.مردم به خصوص جوانان که به فکر یک زندگی ایده آل بوده و آن را جست و جو می کردند ، حاضر شدند در ازای داشتن این زندگی ، دیارشان را ترک کنند.

هوتونگ که از رونق افتاده بود کم کم مردمانش را نیز از دست داد...

همه رفتند و تا اواخر سال 1990 دیگر اثری از زندگی در هوتونگ  نبود.سریع تر از آنچه باید، 900 خانوار با جمعیتی بالغ بر 6.000 نفر از هوتونگ  به شهرهای بزرگ رفتند تا زندگی شان دوباره رونق گیرد.

متروکه شدن هوتونگ

تمام شد.

هر آنچه در هوتونگ بود به پایان رسید.

گرمای زندگی جایش را به سردی چراغ های خاموش خانه ها داد.

متروک...

به معنای واقعی...

اما هوتونگ نتوانست این روزگار بی روح را طاقت بیاورد.

پس ساکنان جدیدی را به خود راه داد.

او با گربه ها هم زیست شد!

صاحب خانه های جدید هوتونگ

چرا!؟ چگونه؟! کی؟!

گربه ها به هوتونگ آمدند، مشخص نیست . شاید چون چندین سال این شهر متروک بود آن ها با خیال راحت به زندگی و زاد و ولد پرداختند و در مدت کوتاهی شهر را تسخیر کردند.هر طرف را نگاه می کردی گربه ای نگاهت را پس می داد . اما کسی نبود که به اطراف نگاه کند جز خود هوتونگ !

هیچ کس از مالکان جدید شهر خبر نداشت !

تا این که...

رونق گرفتن هوتونگ تنها با یک عکس

همه چیز در کوچه و پس کوچه های هوتونگ در سکوت مانده بود.هیچ  کس دیگر هیچ خبری از شهر نداشت . تنها زمزمه هایی بود از اینکه صاحبان جدید شهر چه کسانی هستند؟!

اوضاع هوتونگ مبهم بود تا اینکه در سال 2008 یک گروه حامی حقوق حیوانات به نام "Palin88" تصمیم می گیرند تا پاسخ این سوالات را پیدا کنند.آن ها که گروه حامی گربه ها بودند به هوتونگ رفتند تا ببینید شایعاتی که شنیدند درست است یا نه!

به هوتونگ می روند...

واقعیت را می بینند...

و آن را در قاب تصویر ثبت میکنند...

از میان تمام عکس هایی که انداخته بودند تنها یکی از آن ها را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند...

همین کافی بود تا هوتونگ دوباره رونق بگیرد.

رونقی بیشتر از پیش در هوتونگ

همین انتشار عکس سبب شد تا شهر روح تازه ای بگیرد. جایی که تا چندی پیش کسی حتی خبری از آن نداشت ، پر شد از جمعیت . جمعیتی که برای دیدن شهر که نه ، برای دیدن گربه های روست داشتنی به هوتونگ می آیند.

تعداد گردشگران روز به روز بیشتر شد.نیاز بود تا در شهر امکاناتی برای رفاه حال آن ها فراهم شود و افرادی هم باشند تا این امکانات و خدمات را به بازدید کنندگان ارائه دهند. همین بهانه کافی بود دوباره افرادی بخواهند که در این شهر زندگی کنند ، کار کنند و روزگار بگذرانند.

دوباره به لطف آن عکس،هوتونگ جان گرفت و رونقی بیشتر از پیش را تجربه کرد.

امپراطوری گربه ها

این داستان مردمان و شهر بود.

و اما مردمانی که دوباره به هوتونگ آمدند همسایگان خاصی داشتند ، البته بهتر است گفت که آن ها، دلیل رونق شهر بودند.

گربه هایی دوست داشتنی که همه جا بودند...

شهر پر بود از گربه ، گربه های کوچک و بزرگی که در قلمروی خود حکمرانی می کردند.با چنان غروری در خیابان ها قدم می زدند که انگار از همسایه های خود راضی نبودند! اما باید با هم کنار می آمدند.

آن ها دلیل رونق شهر بودند و به مردم و ساکنان روزی می رساندند و در قبالش مردم هم باید به ثروت شهرشان توجه ویژه ای می داشتند.

ساختن شهر برای گربه

تا قبل از اینکه مردم به شهر بیایند مسلما خطری گربه ها را تهدید نمی کرد.اما حضور مردم و به راه افتادن چرخ زندگی در هوتونگ باعث شد تا پادشاهان شهر کمی به خطر بی افتند.لازم بود تا شهر را برای گربه ها امن کرد.در این جهت اقدامی هم از طرف خود مردم و هم از طرف دوستداران حیوانات صورت گرفت مثل:

ساختن خانه هایی مخصوص برای گربه ها

ایمن کردن خیابان ها و کوچه ها

ایجاد حفاظی برای ریل راه آهن شهر و...

توجه ویژه به پادشاههان شهر

همین گربه ها بودند که باعث شدند تا شهر رونق بگیرد و دوباره زندگی در آن جریان داشته باشد . گربه هایی که تعدادشان کم نیست و در طول روز بازدید کنندگان زیادی دارند و همین بازدید کنندگان هستند تا چراغ شهر را روشن نگه می دارند.همین دلایل کافی است تا توجیح خوبی باشد تا تلاش شود از این گربه ها نگهداری شود.

اما به جز تمام این دلایل رعایت حقوق حیوانات هم باعث شده تا به طور منظم دامپزشکان و افراد متخصص در زمینه حیوانات به شهر برود و تمام گربه ها را مورد بررسی قرار دهند تا از هرگونه بیماری و خطری جلوگیری کنند . چرا که اگر مشکلی برای گربه ها پیش آید ، به دلیل این که با انسان ها رابطه ی نزدیکی دارند این مشکل دامن انسان ها را هم میگیرد و باعث مشکلات متعددی شود.

دیدنی هایی به جز گربه در هوتونگ

علاوه بر این که این شهر یک بهشت برای گربه ها و دوست داران آن هاست ، مناظر و جاذبه های دیگری در شهر هست که بازدید شما را کامل میکند.از جمله:

دریاچه های زیبا

آبشارهای متعدد

چشمه های اب گرم

یک قلعه تاریخی متعلق به قرن 17

و چشم انداز زیبای هوتونگ در زمان غروب آفتاب مماس بر اقیانوس آرام

بزرگترین مشکل شهر

امروز همه چیز در شهر خوب است.همه چیز بر طبق روال است و زندگی به کام می گذرد . اما این شهر یک مشکل بزرگ دارد و آن هم این است که عده ای،گربه های ولگرد و یا گربه های خانگی خود را که به هر دلیلی دیگر قادر به نگهداری آن ها نیستند به هوتونگ می آورند و آن ها را در شهر رها می کنند.این بزرگترین مشکل شهر است.

چرا که هم به طور برنامه ریزی نشده جمعیت گربه ها را افزایش می دهد و هم اینکه ممکن است این گربه ها مشکلات و بیماری هایی داشته باشند که به گربه ها و انسان های دیگر منتقل شود.حامیان حقوق گربه ها به طور مکرر از مردم درخواست می کنند تا از انجام این کار اجتناب کنند.

 

بازدید از شهر گربه ها

این شهر بهترین نقطه ی دنیاست برای کسانی که به گربه ها ، این حبوانات ملوس با مزه علاقه دارند .گذراندن یک روز در بین گربه هایی که کاملا اهلی هستند و حوصله شان سر رفته و دنبال کسی هستند که با او بازی کنند ، شاید بهترین خاطره از یک شهر باشد.

 و اما روش دسترسی به شهر:

برای بازدید از بهشت گربه ها باید بلیط خود را به مقصد ژاپن----->تایوان----->تایپه خریداری کنید.از آنجا می توانید به یکی از روش های زیر خود را به دیار گربه ها برسانید:

با قطار

از ایستگاه اصلی قطار تایپه هر روز یک قطار به سمت ایستگاه Houtong حرکت می کند.قیمت بلیط قطار برای هر نفر حدود $ 52 است.

با اتوبوس

زمانی که به شهر تایپه رسیدید ، هر روز اتوبوس هایی به سمت هوتونگ حرکت می کنند. این اتوبوس ها در نزدیکی ایستگاه قطار Ruifang توقف می کنند و از آنجا باید اتوبوس F808 را سوار شده و به هوتونگ برسید.

سوغاتی از جنس گربه ها

همه چیز در هوتونگ گربه ای است.از تزئینات شهری گرفته تا سوغاتی هایی که به گردشگران فروخته می شود.

در شهر مجمسه هایی از گربه ها نصب شده است.وقتی هم که برای خرید به یکی از فروشگاه ها بروید متوجه می شوید که همه چیز در قالب یک گربه به شما فروخته می شود.

این موضوع هم در نوبه ی خود جالب بوده و گردشگران را برای خرید بیشتر ترغیب می کند.

البته موضوع فقط به سوغاتی های گربه ای ختم نمی شود.تمام شهر پر است از گربه ها و نشانه ها و تصاویرشان,روی دیوار خانه ها ,روی تابلوی مغازه ها ,روی غذاها و ... هرجا که فکرش را بکنید.

البته یادمان نرود که همین گربه ها بودند که هوتونگ را در دنیا مشهور کردند...

برای خداحافظی با این شهر دوست داشتنی و صاحبانش این ویدئو را از دست ندهید

کلام پایانی...

اوکونوشیما را به یاد دارید که خرگوش ها آن را اداره می کردند؟

هاشیما را چطور , یادتان هست؟

و یا هوتوان را که داستان مردمانش با مردمان هوتونگ شباهت داشت اما دیگر طبیعت هیچ گاه اجازه نداد تا هوتوان زنده شود؟

عجیب است که تمام این متروکه ها همه در ژاپن هستند؟

اما عجیب تر داستان هر کدام است !

متروکه های بعدی ژاپن کجا ها هستند و داستانشان چیست ؟!

در آینده...